کیلومترها جلوتر
اوایل اسفندماهِ امسال پدرم پس از سی سال خون جگر خوردن بازنشسته میشود. البته قبل از شروع به کار هیچوقت ننشسته بود که بخواهد دوباره بنشیند. حتی مطمئنم باز هم یک لحظه نخواهد نشست. اما امروز که با او صحبت میکردم در جواب سوال من به اینکه برنامهی کاریاش برای بعد از بازنشستگی چیست گفت : «معین جان من به… Read more »